در علم زیست شناسی دانه ای پهن و قهوه ای رنگ که از میوۀ درختی در هند گرفته می شد و در طب قدیم گرد آن را با زردۀ تخم مرغ مخلوط می کردند و به صورت حب یا ضماد برای تقویت نیروی جنسی مردان به کار می بردند
در علم زیست شناسی دانه ای پهن و قهوه ای رنگ که از میوۀ درختی در هند گرفته می شد و در طب قدیم گَرد آن را با زردۀ تخم مرغ مخلوط می کردند و به صورت حب یا ضماد برای تقویت نیروی جنسی مردان به کار می بردند
درختی پرشاخ و برگ، مخروطی با برگ های باریک و دراز، همیشه سبز، چوب سرخ رنگ و بلندی پانزده متر که پوست، برگ و دانۀ آن سمی است و چوبش در صنعت به کار می رود
درختی پرشاخ و برگ، مخروطی با برگ های باریک و دراز، همیشه سبز، چوب سرخ رنگ و بلندی پانزده متر که پوست، برگ و دانۀ آن سمی است و چوبش در صنعت به کار می رود
سرخ موی. دارای موی سرخ. آدمی یا چهارپایی که مویش سرخ بود. - اشتر سرخ موی، اشتری که موی سرخ داشته باشد و این نوع شتر گرانبهاست: هزار اشتر مادۀ سرخ موی بنه برنهادند با رنگ و بوی. فردوسی. بصد کاروان اشتر سرخ موی همه هیزم آورد پرخاشجوی. فردوسی. ابوجهل گفت هرکه او را بکشد صد شتر سرخ مو و صد مثقال مشک بدو دهم. (قصص الانبیاء ص 218). سرخ مویانی چو من بی می همه سرمست راه برهم افتاده چو میگون لعل جانان دیده اند. خاقانی
سرخ موی. دارای موی سرخ. آدمی یا چهارپایی که مویش سرخ بود. - اشتر سرخ موی، اشتری که موی سرخ داشته باشد و این نوع شتر گرانبهاست: هزار اشتر مادۀ سرخ موی بنه برنهادند با رنگ و بوی. فردوسی. بصد کاروان اشتر سرخ موی همه هیزم آورد پرخاشجوی. فردوسی. ابوجهل گفت هرکه او را بکشد صد شتر سرخ مو و صد مثقال مشک بدو دهم. (قصص الانبیاء ص 218). سرخ مویانی چو من بی می همه سرمست راه برهم افتاده چو میگون لعل جانان دیده اند. خاقانی
نازک بدن است و آن رستنیی باشد که برگش به برگ بستان افروز ماند و ساق آن سرخ و خوش آینده بود. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) : چه شک آنجا که آن سرخار شد پست دمد گر سرخ مرد از خاک پیوست. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). سرخک. رجوع به سرخک شود
نازک بدن است و آن رستنیی باشد که برگش به برگ بستان افروز ماند و ساق آن سرخ و خوش آینده بود. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) : چه شک آنجا که آن سرخار شد پست دمد گر سرخ مرد از خاک پیوست. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). سرخک. رجوع به سرخک شود
دهی است از دهستان اوچ تپۀ بخش ترکمان شهرستان میانه. دارای 137 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت، گله داری و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان اوچ تپۀ بخش ترکمان شهرستان میانه. دارای 137 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت، گله داری و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
درختی است از تیره مخروطیان جزو رده بازدانگان که برگهای سوزنی شکل و طویل دارد و میوه اش مخروطی و از میوه کاج کوچکتر است. این گیاه در نقاط معتدل آسیا از جمله ایران میروید چوب این درخت قرمز و نسبتا محکم است و چون به خوبی صیقل میشود از آن در صنعت استفاده میکنند سیر دار زرنب رجل الجراد
درختی است از تیره مخروطیان جزو رده بازدانگان که برگهای سوزنی شکل و طویل دارد و میوه اش مخروطی و از میوه کاج کوچکتر است. این گیاه در نقاط معتدل آسیا از جمله ایران میروید چوب این درخت قرمز و نسبتا محکم است و چون به خوبی صیقل میشود از آن در صنعت استفاده میکنند سیر دار زرنب رجل الجراد